آشنایی یک حادثه و جدایی یک قانون است

آشنایی یک حادثه وجدایی یک قانون است... 

و این سرنوشت است که داستان آشنایی را به قصه داغ جدایی پیوند می دهد و بد ترین لحظات زندگی روز جدایی است روزی که برای همیشه نگاه ها از هم برگردانده می شود و روزی که عشق آتش می گیرد و خاکستر آن در دریای عشق سرازیر می شود. 

چه اندوهناک است تلخی خاکستری که دوده ی آن گلویت را می سوزاند و بر چهره ات نقاب تنهایی را به یادگار می گذارد.

آری... 

جدایی نقطه کور وجود آدمی است.همان جایی که دیگر پای عشق لنگ می شود و احساس را به مخاطره تنهایی می سپارد.تا یاد کرد وگریست... 

گریست از روز های سبز وسرخ. 

سرخ از خون عشق که جان را به انسان هدیه می دهد. 

آری...عشق جان را به انسان هدیه می دهد وچه هدیه نکویی است عشق... 

راضی.۲۵خرداد ماه۱۳۹۰

با سلام 

 من: وحید بخشی از مشهد مقدس

فکر می کنم من اولین نفری ام که دارم مطلب می ذارم.همیشه تو این فکر بودم که کی این دوره ی کارشناسی تموم می شه اما حالا بعد از ۴ سال با همه ی خاطرات تلخ و شیرینش گذشت.یه پیشنهاد برای مدیر وبلاگ دارم و اینکه عکس های تک آتلیه بچه ها رو بذره تو وب و برای هر کس باکسی رو باری درج مطالب درنظر بگیره.