زان سوی خواب مرداب

 

ای مرغ های طوفانپروازتان بلند

ارامش گلوله ی سربی را

درخون خویشتن

این گونه عاشقانه پذیرفتند

این گونه مهربان

زان سوی خواب مرداب آوازتان بلند

می خواهم از نسیم بپرسم

بی جزر و مد قلب شما

آه

دریا چگونه می تپد امروز؟

ای مرغ های طوفانپروازتان بلند

دیدارتان ترنم بودن

بدرودتان شکوه سرودن

تاریختان بلند و سرافراز

آن سان که گشت نام سر دار

زان یار باستانی همرازتان بلند



محمدرضا شفیعی کدکنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد