تبریک به سختکوشان

موفقیت برادران بزرگوار، آقایان محمد دهنوی و رضا انسیان  و خانم آزادپرور را در گذر از آزمون شایستگی و فرزانگی کنکور ارشد 91، صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می کنیم.

   

کارنامه درخشان و بی سابقه روانشناسی 86 دانشگاه بیرجند در آزمون ارشد

 

 

1- هادی صمدیه - دانشگاه تهران - روانشناسی تربیتی 

2- رضا انسیان- دانشگاه شیراز - روانشناسی بالینی

3- خانم راضی - دانشگاه شهیدبهشتی - روانشناسی تربیتی 

4-  خانم حیدری نیا- دانشگاه شیراز- روانشناسی تربیتی

5- پژمان مددپور- دانشگاه سمنان- روانشناسی تربیتی 

6- محمد دهنوی - دانشگاه بیرجند- روانشناسی تربیتی 

7- خانم فرودی- دانشگاه بیرجند - روانشناسی تربیتی 

 8- خانم فریور- دانشگاه بیرجند- روانشناسی تربیتی 

9- خانم طلوعی- دانشگاه زنجان- روانشناسی بالینی

10- خانم سالاری- دانشگاه بوشهر- روانشناسی عمومی

11-خانم آزادپرور- دانشگاه علامه طباطبایی- روانشناسی تربیتی

12- خانم وکیل- دانشگاه بیرجند- روانشناسی تربیتی

13- خانم میرزایی- دانشگاه یاسوج- روانشناسی تربیتی

 منتظر شاهکارهای بعدی این بچه های پر افتخار هستیم.

روانشناسی 86، بهترین ورودی دانشگاه بیرجند

   

با سلام حضور تمامی گل های 86 بدنبال افتخارآفرینی فرزندان عزیزمان در کنکور کارشناسی ارشد90 و 91 و نیز تقاضاهای مکرر دوستان، بر آن شدم تا ضمن کسب تبربک به مناسبت موفقیت ایشان و  آرزوی توفیق روز افزون و بهروزی این دوستان یادی از گلپسرهای 86 نیز بنمایم. ان شاء الله خداوند سلامتی و عاقبت بخیری را نصیب تمامی دوستان  بفرماید. 


                                                                                           هادی صمدیهء

                                                                                          29 شریور 1391

 

1- اردوگاه نظامی شهید هاشمی نژاد نیشابور - تابستان 1391

با مرام ترین، متواضع ترین و با اخلاق ترین پسر کلاسمون، دوست عزیزتر از جانم، آقا عبدالصمد یا پارسای خودمون ( وای که چه خاطرات شیرینی با هم داشتیم) هم امسال مهمون شهر ما شد و دوره آموزشی اش را که 2 ماه بود به همراه ابوالفضل ابراهیمی در شهر مقدس نیشابور گذراندند. آقا پارسا، هم اکنون به عنوان سرباز معلم در شهر حاجی آباد قائن مشغول به تدریس میباشد. پارسا جان همیشه سربلند و پیروز باشی . ان شاءالله.

                                                                                                                  

آرامش سنگ یا آرامش برگ؟

  
 مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: “عجیب آشفته ام و همه چیز زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟” استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین را داخل نهر آب انداخت و گفت: به این برگ نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و با آن می رود. سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت.
سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: “این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد.
حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می خواهی یا آرامش برگ را؟!” مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: “اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می رود و الان معلوم نیست کجاست! لااقل سنگ می داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی خورد.
من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!” استاد لبخندی زد و گفت: “پس چرا از جریان های مخالف و ناملایمات جاری زندگی ات می نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.” استاد این را گفت و بلند شد تا برود.
مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسید: “شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می کردید یا آرامش برگ را؟”
استاد لبخندی زد و گفت: “من تمام زندگی ام خودم را با اطمینان به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل آشوب نمی شوم و من آرامش برگ را می پسندم …