شعر ناسروده

شاعر از کوچه ی مهتاب گذشت لیک شعری نسرود

نه که معشوقه نداشت نه که سرگشته نبود

سالها بود دگر کوچه ی مهتاب خیابان شده بود


نظرات 1 + ارسال نظر
داوود رئیسی فر یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:00 ب.ظ http://arshad-ghodrat.blogfa.com

سلام
لحظاتی در زندگی هست که روح آدم انگار میل به ذوب شدن در هستی پیدا می کنه. مثلا دیدن همزمان زمختی و لطافت در دستان و چهره چروکیده یک روستائی یا دیدن ناچاری یک کودک دست فروش در همراه شدن با سر نوشتش.
این پست روحمو قلقلک داد.
سپاس، بیکران سپاس.

سلام. خیلی متشکر از لطف و توجه شما.
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد