ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
من آموخته ام که برای زخم پهلویم برابر هیچ کیکاووسی ، گردن کج نکنم و زخم در پهلو وتیر درگردن ، خوشتر تا طلب دارو از ناکسان و کسان . زیرا درد است که مرد میزاید و زخم است که انسان می آفریند .
پدرم میگوید : قدر هر آدمی به عمق زخمهای اوست .
پس زخمهایت را گرامی بدار . زخمهای کوچک را نوشدارویی اندک بس است تو اما در پی زخمی بزرگ باش که نوش دارویی شگفت بخواهد .
و هیچ دارویی شگفت تر از عشق نیست . و نوشداروی عشق تنها در دستان اوست .
او که نامش خداوند است ...