من آموخته ام که برای زخم پهلویم برابر هیچ کیکاووسی ، گردن کج نکنم و زخم در پهلو وتیر درگردن ، خوشتر تا طلب دارو از ناکسان و کسان . زیرا درد است که مرد میزاید و زخم است که انسان می آفریند . 

پدرم میگوید : قدر هر آدمی به عمق زخمهای اوست . 


پس زخمهایت را گرامی بدار . زخمهای کوچک را نوشدارویی اندک بس است تو اما در پی زخمی بزرگ باش که نوش دارویی شگفت بخواهد . 

 

و هیچ دارویی شگفت تر از عشق نیست . و نوشداروی عشق تنها در دستان اوست .


او که نامش خداوند است ...



 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد