شکست عهد من و گفت: «هر چه بود گذشت!»
به گریه گفتمش: «آری؛ ولی چه زود گذشت!»

بهار بود و  تو بودی و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت 


دمی به عمر گرم خوش گذشت؛ آن دم بود
که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت 


چه خاطرات خوشی در دلم به جای گذاشت
دمی  که با تو  مرا در کنار رود گذشت 


گشود بس گره آن شب ز کار بسته‌ی ما
صبا چو از بر آن زلف مشک سود گذشت 


غمین مباش و میندیش از این سفر که تو را
اگر چه بر دل نازک غمی فزود؛ گذشت! 

 

شعر با اندکی تصرف  از دکتر ایرج دهقان برگرفته از وبلاگ قلندرانه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد