-
سلام به همه همکلاسی های عزیز
پنجشنبه 19 آبانماه سال 1390 23:27
امروز که دارم این یادداشت رو می نویسم خیلی ناراحتم چون بابای همشهری عزیزم فوت کرده و من تازه فهمیدم.امیدوارم که شما همکلاسی های خوب در هر کجای ایران هستید سالم و شاداب باشید و سایه ی عزیزانتان بالای سرتان باشد.در آخر هم جمله ای رو تقدیم می کنم که فکر کردن به آن خصوصا در شرایط بحرانی خالی از لطف نیست:هیچ کس و هیچ چیز...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 00:30
دراین سرای بی کسی ،کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده سر نمیزند سلام به همه بچه های بیوفای روانشناسی 86. وااااااااااااااااااقعا که !!!!!!!!!!!!! به همین زودی همدیگرو فراموش کردیم. قبل از هر چیز درگذشت پدر دوست عزیزمان خانم حاجی پوررو تسلیت عرض میکنم. بعداز اون موفقیت خانم ها طلوعی،سالاری، راضی، سیدی،...
-
آشنایی یک حادثه و جدایی یک قانون است
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 18:43
آشنایی یک حادثه وجدایی یک قانون است... و این سرنوشت است که داستان آشنایی را به قصه داغ جدایی پیوند می دهد و بد ترین لحظات زندگی روز جدایی است روزی که برای همیشه نگاه ها از هم برگردانده می شود و روزی که عشق آتش می گیرد و خاکستر آن در دریای عشق سرازیر می شود. چه اندوهناک است تلخی خاکستری که دوده ی آن گلویت را می سوزاند...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 14:46
با سلام من: وحید بخشی از مشهد مقدس فکر می کنم من اولین نفری ام که دارم مطلب می ذارم.همیشه تو این فکر بودم که کی این دوره ی کارشناسی تموم می شه اما حالا بعد از ۴ سال با همه ی خاطرات تلخ و شیرینش گذشت.یه پیشنهاد برای مدیر وبلاگ دارم و اینکه عکس های تک آتلیه بچه ها رو بذره تو وب و برای هر کس باکسی رو باری درج مطالب درنظر...
-
خداحافظی با سلام
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 10:26
سلام سلامی که بوی خداحافظی داره سلامی که می تونه واسه بعضیا شیرین و شایدم واسه بعضیا تلخ باشه و خداحافظی.... برای اینکه که فقط به یاد هم باشیم .... نه برای فراموش کردن همدیگه ... دوستان عزیزم : ۴ سال باهم همکلاسی بودیم ... با هم دوست بودیم.... باهم بودیم ... غمگین از هم .... شاد با هم .... دور از هم...نزدیک به هم ......
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 10:20
شکست عهد من و گفت: «هر چه بود گذشت!» به گریه گفتمش: «آری؛ ولی چه زود گذشت!» بهار بود و تو بودی و عشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت دمی به عمر گرم خوش گذشت؛ آن دم بود که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت چه خاطرات خوشی در دلم به جای گذاشت دمی که با تو مرا در کنار رود گذشت گشود بس گره آن شب ز کار بستهی ما...